جدول جو
جدول جو

معنی ابونصر محمد - جستجوی لغت در جدول جو

ابونصر محمد
ابن علی بن عبیدالله بن ودعان. حاکم موصل. متوفی به سال 594 هجری قمری مکنی به ابونصر و مدون اربعین الودعانی که چهل خطبه در آن گرد آورده است. (از کشف الظنون)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ مَ)
ابن ابی الحارث محمد بن فریغون مکنی به ابونصر. از امرای فریغونی والی جوزجان که سلطان محمود غزنوی دختر او را به پسر خود امیر ابواحمد محمد تزویج کرد. متوفی به سال 401 هجری قمری رجوع به شرح یمینی صص 2- 101 و لباب الالباب ج 1 ص 294 شود
لغت نامه دهخدا
محمد. شعیب بن حرب از او روایت کند
لغت نامه دهخدا
ابن مسلم بن عبیدالله بن عبدالله بن شهاب... مکنی به ابوبکر. از فقها و محدثان و اعلام تابعین مدینه است. ده تن از صحابه را بدید. جماعتی از ائمه از او روایت کنند، که از آنجمله مالک بن انس و سفیان بن عیینه و سفیان ثوری. عمر بن عبدالعزیز درباره او بنوشت بر شما باد به ابی شهاب که مردی را داناتر به سنت از وی نخواهید یافت. وی در رمضان سال 124 یا 123 یا 125 هجری قمری به سن هفتادودوسالگی درگذشت. و گفته اند مولد وی سال پنجاه و یک بود. (وفیات الاعیان چ تهران ص 24 ج 2 و چ بیروت ج 4 ص 177)
لغت نامه دهخدا
محب ّ. یکی از مشایخ عرفان و از زهاد و ارباب مروّت معاصربا ابی العباس بن مسروق.
لغت نامه دهخدا